اقتصاد خرد
اقتصاد خرد
بازارها
اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و نیز تحلیل ساختار بازار میپردازد. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، بعنوان واحد پایهای تقلیل ناپذیر، سروکار دارد. اقتصاد خرد به مطالعه این میپردازد که چگونه این بازیگران درون بازارهای منفرد (با فرض کمیابی واحدهای مبادله پذیر) و مقررات دولتی به تعامل با یکدیگر میپردازند.

بازار ممکن است با یک محصول (مانند سیب، آلومینیوم و یا تلفن موبایل) سروکار داشته باشد و یا با خدمات مربوط به یکی از عوامل تولید (آجرچینی، چاپ کتاب و یا بسته بندی مواد غذایی). نظریه اقتصاد خرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا شده و مقداری که توسط فروشندگان عرضه شده را درنظرمیگیرد و به مطالعه قیمتهای ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا میپردازد. اقتصاد خرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم در روند فروش مطالعه میکند. این تئوری بر این باور است که بازارها میتوانند به تعادل (به انگلیسی: equilibrium) میان "کمیت تقاضا شده" و "کمیت عرضه شده" برسند.
اقتصاد خرد همچنین به بررسی ساختارهای مختلف بازار میپردازد. "رقابت کامل" (به انگلیسی: perfect competition) ساختار بازاری را توصیف میکند که در آن هیچ شرکت کنندهای آن قدر بزرگ نیست که قادر به بدست آوردن قدرت بازاری برای تعیین قیمت یک محصول یکسان باشد. شیوه دیگر توضیح این امر این است که بگوییم یک بازار رقابتی کامل هنگامی بوجود میآید که در آن تمامی شرکت کنندگان "گیرندگان قیمت" هستند و هیچکدام از شرکت کنندگان نتواند بر قیمت محصولی که میخرد یا میفروشد تاثیر بگذارد. "رقابت ناکامل" به ساختار بازاری دلالت میکند که در آن شرایط رقابت کامل وجود نداشته باشد. اشکال رقابت ناکامل شامل: انحصار (به انگلیسی: monopoly) (که در آن برای یک کالا تنها یک فروشنده وجود دارد)، انحصار چندگانه (به انگلیسی: oligopoly) (که در آن برای یک کالا تنها چند فروشنده بخصوص وجود دارند)، رقابت انحصاری (که در آن فروشندگان زیادی وجود دارند که کالاهای کاملاً مختلفی تولید میکنند)، انحصار خریدار (به انگلیسی: monopsony) (که در آن برای یک کالا تنها یک خریدار وجود دارد)، و انحصار چندگانه خریدار (به انگلیسی: oligopsony) (که در آن برای یک کالا تنها چند خریدار بخصوص وجود دارند). برخلاف رقابت کامل، رقابت ناکامل به طور کلی بدین معنا است که قدرت در بازار بطور نامتساوی تقسیم شده است. شرکتها در وضعیت رقابت ناکامل این قابلیت را دارند که "قیمت گذار" باشند که بدین معنی است که آنها با در اختیار گرفتن بهره بزرگی از قدرت بازار بصورت نامتناسب قادر شدهاند که بر قیمت کالاهایی که تولید کردهاند تاثیر بگذارند.
اقتصاد خرد، بازارهای منفرد را با یک سادهسازی اقتصادی مطالعه میکند به این معنا که تصور میکند که فعالیت اقتصادی انجام شده در یک بازار بخصوص بر دیگر بازارها تاثیر نمیگذارد. این متد تحلیلی، "تعادل جزئی" (به انگلیسی: partial-equilibrium) (بین عرضه و تقاضا) نام دارد. این متد تحلیلی مجموع کل فعالیتهای انجام شده در یک بازار را محاسبه میکند. تئوری تعادل عمومی (به انگلیسی: general-equilibrium) به مطالعه بازارهای مختلف و رفتار آنها میپردازد. این تئوری، مجموع کل تمامی فعالیتهای انجام گرفته در در تمامی بازارها را محاسبه میکند. این متد هم به مطالعه تغییرات در بازارها و هم به مطالعه تعامل میان آنها که رو به سوی تعادل دارد میپردازد.
تولید، هزینه و بهرهوری
در اقتصاد خرد، تولید تبدیل نهادهها (به انگلیسی: inputs) به ستادهها (به انگلیسی: outputs) است. این امر فرایندی اقتصادی است که که در آن نهادهها برای ساختن یک کالا برای مبادله و یا استفاده مستقیم بکار برده میشوند. تولید یک جریان است و بنابراین میزان مشخصی از ستادهها به ازای هر دورهای از زمان در مقابل نهادهها به دست میآید.
هزینه فرصت (به انگلیسی: opportunity cost) به هزینه اقتصادی تولید ارجاع دارد: ارزش بهترین فرصت بعدی از دست رفته. انتخابها معمولاً باید بین اعمالی مورد علاقه و نیز مانعه الجمع (به این معنا که انتخاب یکی به معنای طرد دیگری است) انجام میشوند. این مساله، رابطه پایهای میان کمیابی و انتخاب را نشان میدهد. هزینه فرصت یک عمل، عنصری است برای مطمئن شدن از اینکه
کمیاب بصورتی کارا مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند، بطوری که هزینه آن عمل در برابر ارزش اش سنجیده میشود. هزینه فرصت تنها به هزینههای پولی یا مالی مربوط نیست بلکه میتوانند بوسیله ارزش واقعی تولید ازدست رفته، اوقات فراغت، و یا هر چیز دیگری که بهرهای جایگزین فراهم کند سنجیده شود.
نهادههایی که در فرایند تولید مورد استفاده قرار میگیرند شامل عوامل پایهای تولید مانند خدمات کاری، سرمایه (کالاهای تولید شده قابل دوام مثل یک کارخانه که در تولید مورد استفاده قرار میگیرند)، و زمین (شامل منابع طبیعی) میشوند. دیگر نهادهها ممکن است شامل کالاهای واسطهای (به انگلیسی: intermediate goods) هستند که در تولید کالاهای نهایی مورد استفاده قرار میگیرند، مانند فولاد در ساختن یک اتومبیل نو.
بهرهوری اقتصادی (به انگلیسی: economic efficiency) توصیف کننده این امر است که چگونه یک سیستم ستاده دلخواه اش را با وجود مجموعهای از نهادههای موجود و نیز تکنولوژی در دسترس ایجاد میکند. بهرهوری هنگامی بهبود مییابد که ستاده بیشتری بدون تغییر نهادهها ایجاد شود، بعبارت دیگر، میزان اتلاف کاهش داده شده باشد. یک استاندارد کلی عموماً پذیرفته شده بهرهوری پارتو (به انگلیسی: Pareto efficiency) است که هنگامی بدست میآید که دیگر هیچ تغییری نتواند بدون بدتر کردن اوضاع کسی، اوضاع فرد دیگری را بهبود بخشد. به دیگر سخن حد نهایی بهبود در سیستم حاصل شده باشد بطوری که نتوان بدون برهم زدن نظم قسمت دیگری از سیستم از آن فراتر رفت.
حد امکان تولید (PFF) (به انگلیسی: production-possibility frontier) یک نمودار توضیح دهنده برای نشان دادن کمیابی، هزینه و بهرهوری است. در ساده ترین حالت یک اقتصاد تنها میتواند دو کالا تولید کند (مثلاً اسلحه و کره). PFF جدول یا نموداری است که ترکیب کمی متفاوت دو کالای قابل تولید را بر مبنای تکنولوژی موجود و کل نهادهها که میزان ستاده محتمل را محدود میکنند، نشان میدهد. هر نقطهای در منحنی مجموع ستاده بالقوه برای اقتصاد را نشان میدهد که حداکثر تولید امکانپذیر یک کالای مشخص است بر مبنای مقدار تولید امکانپذیر کالای دیگر.
کمیابی در نمودار به وسیله افرادی که مایل به مصرف فراتر از PFF (مانند نقطه X) هستند اما در مجموع نمیتوانند و با شیب منفی منحنی نشان داده میشود. اگر تولید یک کالا در منحنی افزایش یابد، تولید کالای دیگر کاهش مییابد، یعنی رابطهای معکوس میان آنها وجود دارد. این مساله به خاطر این است که افزایش تولید یک کالا به انتقال نهادهها از تولید کالایی دیگر و لاجرم کاهش تولید آن کالا بستگی دارد. نقطه D در قسمت شکم منحنی نشانگر تعادل بین تولید دو کالا است. این منحنی به اندازهگیری میزان این میپردازد که ازدیاد تولید یک کالا به هزینه چه میزان تولید کالای دیگر تمام میشود. بنابراین اگر تولید یک اسلحه بیشتر به معنای کاهش تولید ۱۰۰ عدد کره باشد، هزینه فرصت یک اسلحه برابر ۱۰۰ کره است. در PFF، کمیابی بر این دلالت دارد که انتخاب تولید یک کالا در مجموع به معنای سر کردن با میزان اندک تری از کالای دیگر همراه خواهد بود. اما هنوز در یک اقتصاد بازار، حرکت در طول منحنی میتواند نشانگر این باشد که انتخاب افزایش یک برون داد برای عوامل تولید کننده به هزینههای آن برتری دارد.
هر نقطهای بر روی منحنی نشانگر بهرهوری تولیدی در بیشینه ساختن برون داد به ازای کل درون داد موجود است. نقطه A در داخل منحنی، محتمل است اما نشانگر عدم بهرهوری تولیدی (اتلاف درون دادها) میباشد که در آن برون داد هر یک یا هر دوی کالاها میتواند با حرکت به سوی شمال شرقی به نقطهای بر روی منحنی تبدیل شود. مثالهای این قبیل عدم بهرهوری شامل بیکاری در طول کسادی چرخه تجاری و یا سازمان دهی اقتصادی یک کشور که ناتوان از بهرهبرداری کامل از منابع خود است، هستند. بودن روی منحنی، اگر به معنای تولید ترکیبی از کالاهایی نباشد که مصرف کنندگان بر دیگر نقاط ترجیح میدهند نباشد هنوز ممکن است به معنای رسیدن به بهرهوری تخصیصی (به انگلیسی: allocative efficiency) (یا بهروه وری پارتو) نباشد.
بیشتر توجه اقتصاد کاربردی در سیاتگزاری عمومی بر تشخیص چگونگی بهبود بهرهوری یک اقتصاد متمرکز است. تشخیص واقعیت کمیابی و سپس چاره اندیشی برای چگونگی ساز مان دهی جامعه برای بهرهور ترین شیوه استفاده از منابع بعنوان "ماهیت اقتصاد" تعریف شده است، جائی که اقتصاد نقش یکتایی را ایفا میکند.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشور میپردازد. حیطه بررسی اقتصاد جهانی را اقتصاد بینالملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی، توازن تراز بازرگانی خارجی، رشد اقتصادی، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهای دولت، رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، بیکاری، و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
فقر و تبعیض به دلیل بررسی در سطح خانوار از مباحث اقتصاد خرد میباشد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفتهاست. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه دادهاست که به تناقض پسانداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه همزمان پسانداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین میآید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر میشود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید میتواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.
نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشینآلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش مییابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش میدهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان میتواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد.
زیر شاخههای علم اقتصاد
اقتصاد رسانه
اقتصاد سیاسی
اقتصاد بینالملل
اقتصاد رفاه
مالیه
اقتصاد کشاورزی
اقتصاد صنعتی
اقتصاد عمومی
اقتصاد منابع طبیعی
اقتصاد محیط زیست
اقتصادسنجی
اقتصاد انرژی
فلسفه اقتصادی
اقتصاد توسعه
اقتصاد شهری
اقتصاد منطقهای
اقتصاد بخش عمومی
اقتصاد مدیریت
اقتصاد منابع پایان پذیر
اقتصاد منابع تجدید پذیر
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
برنامه ریزی اقتصادی
اقتصاد ریاضی
اقتصاد مهندسی
اقتصاد نظری
تاریخ عقاید اقتصادی
نظامهای اقتصادی
فلسفه اقتصاد
اقتصاد آموزش و پرورش
اقتصاد سلامت
اقتصاد ورزش
بودجه ریزی
اقتصاد جمعیت
اقتصاد جنگل
اقتصاد رابینسون کروزوئه
مکاتب اقتصادی
اخلاق گرایی اقتصادی (مکتب اسکولاستیک)
مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم)
مکتب اصالت طبیعت (فیزیوکراسی)
مکتب اقتصادی کلاسیک (سنتگرایی اقتصادی)
مکتب نهادگرایی
مکتب تاریخی قدیم
سوسیالیسم تخیلی
سوسیالیسم علمی
سوسیالیسم رقابتی
سوسیالیسم اقتصادی
نئو کلاسیسم (مارژینالیسم یا نهایی گرایی)
مکتب کینز
نئو لیبرالیسم
نیو کینزیسم
مکتب شیکاگو (مانیتاریسم یا پول محوری)
کلاسیکهای جدید
کینز گرایان جدید
ساختارگرایان
مکتب اتریش
مکتب طرفداران طرف عرضه
مکتب دورهای تجاری حقیقی
نظریات اقتصادی حکیمان یونان باستان
تجارت خارجی
تجارت خارجی به دادوستد کالا یا خدمت دارای ارزش فراسوی مرزهای بینالمللی گفته میشود که در بسیاری از کشورها نمایانگر میزان تولید ناخالص داخلی میباشد. تاریخچه اینگونه دادوستد از جاده ابریشم و جاده کهربا آغاز گردیده، هرچند به نظر میرسد در زمان خود به اندازه امروز از اهمیت اقتصادی برخوردار نبوده.
تجارت منصفانه
تجارت منصفانه یک اجتماعی سازمانیافته و رویکرد بازار محور است که هدف آن کمک به تولیدکنندگان جهان سوم است تا شرایط داد وستد بهتر، عادلانهتر فراهم کند و پایداری (sustainability) را توسعه دهد.
به طور خلاصه بر روی کالاها برچسب تجارت منصفانه میخورد و این برای خریدار به این معناست که تولیدکنندگان محصول مورد نظر تحت استثمار قرار نگرفتهاند.
این جنبشها در پی فرایندهای جهانی سازی اقتصاد بهوجود آمدند که طی آن سرمایهداران کشورهای توسعهیافته با انتقال سرمایهی خود به کشورهای جهان سوم و استثمار کارگران آن کشورها، شرایط حقوق کارگران در کشور خود را دور میزنند، و بهاین طریق میتوانند محصولات ارزانتر تولید کنند. در حالیکه تولید کنندگانی که به اینکار دست نمیزنند، دیگر نمیتوانند با استثمار کنندگان رقابت کنند.
اقتصاد سیاسی بینالمللی
اقتصاد سیاسی بینالمللی (به انگلیسی:International political economy) که تحت عنوان اقتصاد سیاسی جهانی (به انگلیسی:Global political economy) نیز شناخته میشود، رشتهای دانشگاهی در علوم اجتماعی است که روابط بینالملل را در کنار اقتصاد سیاسی بررسی و تحلیل میکند. اقتصاد سیاسی بینالمللی به عنوان یک موضوع میانرشتهای از دیدگاهها و زمینههای مختلف که مهمترین آنها علوم سیاسی و اقتصاد به همراه جامعهشناسی، تاریخ و مطالعات فرهنگی میباشد بهره میجوید.
صندوق بینالمللی پول
صندوق بینالمللی پول (به انگلیسی: International Monetary Fund) (به اختصار: IMF) بر اجرای سامانه پولی بینالمللی نظارت دارد. صندوق بینالمللی پول، یکی از معتبرترین منابع ارزیابی و پیشبینی وضعیت اقتصادی جهان محسوب میشود. طرح تأسیس صندوق در کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ که ساختار اقتصادی جهان بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت به وجود امد. صندوق بینالمللی پول در دی ۱۳۲۴ شروع به کار کرد. هدف از تشکیل صندوق عبارت است از:
گسترش همکاریهای پولی بینالمللی و تسهیل رشد متوازن تجارت بینالملل
ایجاد سامانه باثبات ارزی بین اعضا و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارزها
تهیه منابع لازم از طریق منابع عمومی صندوق، به منظور کمک به کشورهای عضو دارای کسری تراز پرداختها
و در سال ۲۰۱۳ مدیرت آن را کریستین لاگارد بر عهده داشت.
تعریف
صندوق بینالمللی پول یک نهاد پولی مستقل جهانی است که در سال ۱۹۴۷ بوجود آمد هیچ ارتباط تشکیلاتی با سازمان ملل ندارد.
این سازمان اقتصادی جهانی درسال ۱۹۴۵ بر اساس موافقتنامه برتن وودز تاسیس شد و از سال ۱۹۴۷ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. این سازمان اهداف مهمی چون بسط همکاری بینالمللی در زمینه مسائل پولی و رفع محدودیتهای ارزی، تثبیت نرخهای ارز، و تسهیل کارکرد نظام پرداختهای چند جانبه بین کشورهای عضو را دنبال میکند.
در سال ۱۹۸۸ صندوق دارای ۱۵۱ عضو بود. مفاد قرارداد صندوق از کشورهای عضو میخواست تا نرخ ارزی را رعایت کنند که نوسانهای آن محدود به ۱+ درصد ارزش اسمی ارز باشد. این ارزش اسمی بر حسب دلار امریکا تعیین شده بود که آن نیز رابطه ثابتی با طلا داشت. تا ژانویه ۲۰۱۳ تعداد اعضای آن به ۱۸۸ کشور افزایش یافته است.
در دسامبر سال ۱۹۷۱ میلادی کشورهای گروه ۱۰ ضمن اجلاس انستیتیوی اسمیتسونین واشنگتن بر سر «ارزشهای محوری» جدیدی برای پولها به توافق رسیدند تا از این راه به ۱۰درصد ارزش کاهی دلار با ۲۵/۲ درصد نوسان مجاز دست یابند. هر کشور عضو ملزم به پرداخت سهمیه تعیین شده به صندوق به صورت ۲۵ درصد طلا و ۷۵ درصد پول رایج خود بود، و از آن پس، سهمیهها تاکنون چندین بار افزایش یافتهاند.
در سال ۱۹۸۷ مجموع سهمیههای صندوق به حدود ۹۰ میلیارد دلار حق برداشت مخصوص میرسید. منابع مالی صندوق صرف رفع مشکلات موقت تراز پرداختها و برآن اساس، تثبیت نرخ ارز کشورهای عضو میشود. سهمیه هر کشور تعیین کننده سطح وام گیری و نیز حق رای او در صندوق است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، مطابق سهمیههای تعیین شده، حق رای آمریکا حدود ۲۲ درصد و جامعه اقتصادی اروپا ۲۷ درصد بود؛ و از آنجا که هر تغییر عمدهای در صندوق نیازمند ۸۵ درصد آرا است لذا هم ایالات متحده آمریکا و هم جامعه اقتصادی اروپا از حق وتو در صندوق برخوردار بودهاند.
هر کشور عضو که با مشکل کسری موقت تراز پرداختها روبرو شود میتواند در مقابل پول خود، ارز مورد نیاز خود از صندوق را دریافت دارد. که البته این ارز دریافتی باید ظرف مدت سه تا پنج سال، بازخرید شود. اعضایی که در مقابل صندوق دچار کسری شده باشند، طبق مفاد قرارداد، ملزم به مشورت با صندوق جهت بهبود تراز پرداختهای خود هستند.
افزایش سرمایه
در اوایل دهه ۱۹۶۰ نیاز به افزایش منابع سرمایهای صندوق کاملاً احساس میشد، و از این رو بود که کشورهای گروه ۱۰ یا کلوپ پاریس، یعنی آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، فرانسه، بلژیک، هلند، ایتالیا، سوئد، کانادا و ژاپن، با امضاء «موافقتنامه عمومی وام گیری»، اعتباری به میزان ۵/۶ میلیارد دلار حق برداشت مخصوص در اختیار صندوق نهادند، تا در مواقع مقتضی، از آن استفاده کند.
علاوه بر این، سوئیس نیز که به عضویت صندوق در نیامده بود معادل ۲۰۰ میلیون دلار اختصاص داد.
کشورهای عضو به هنگام رویارویی با مشکلات میتوانند برای دریافت وامهای اضطراری نیز با صندوق به مذاکره بپردازند. به هر حال در این مورد صندوق بینالمللی پول نمیتواند از پول معینی بدون اجازه کشور وام دهنده، استفاده کند.
در سپتامبر سال ۱۹۶۷، در اجلاس ریودوژانیرو، بر اصول کلی ایجاد پول کاغذی بینالمللی توافق شد و در سال ۱۹۶۸ پیشنهادهایی برای اصلاح مفاد موافقتنامه صندوق ارائه گردید.
این طرح در ژوئیه سال ۱۹۶۹ به تصویب رسید. طبق این طرح، افزایش سالانه اعتبارات بینالمللی باید با «حق برداشت مخصوص» به نسبت سهمیه اعضا در میان آنها توزیع شود. از این روش نخستین بار در اول ژانویه سال ۱۹۷۰ میلادی برای توزیع ۵/۳ میلیارد دلار اعتبار استفاده شد.
تغییرات
در سال ۱۹۷۶ طبق موافقتنامه جامائیکا، تجدید نظر عمدهای در مفاد موافقتنامه صندوق به عمل آمد:
لغو ضرورت پرداخت ۲۵ درصد سهمیه به صورت طلا و کنار گذاردن طلا به عنوان واحد محاسباتی حق برداشت مخصوص. در همین رابطه صندوق اجازه یافت تا همه موجودی طلای خود را بفروشد و وجوه حاصل را صرف کمک مالی به کشورهای در حال توسعه کند. در این میان، توجه صندوق معطوف به رواج حق برداشت مخصوص به منزلهٔ عامل اصلی ذخیره دارایی در نظام بینالمللی بود.
لغو پایبندی به ارزش اسمی تثبیت شده ارز، مندرج در موافقتنامه اولیهٔ صندوق. افزایش قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ فشار زیادی بر تراز پرداختهای کشورهای مصرف کننده نفت آورد و لذا صندوق بینالمللی پول از طریق اجرای طرح تسهیلات اعطای وام نفتی اقدام به بازگرداندن دریافتیهای مازاد اوپک به بازار جهانی پول کرد. در سال ۷۵-۱۹۷۴ کلاً ۹/۶ میلیارد حق برداشت مخصوص صرف این تسهیلات شد که عمدتاً با وام گیری از اوپک تامین گردید، ولی در سال ۱۹۷۶ میلادی طرح مزبور دچار اختلال شد.
عضویت ایران
دولت ایران جزو ۴۴ کشور دعوت شده به کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ بود و اعضای هیئت چهار نفره اعزامی آن در کمیسیونهای مربوط به تهیه اساسنامه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی شرکت داشتتند.
نخستین استفاده ایران از منابع مالی صندوق در سال ۱۳۳۰ در اثر مشکلات ارزی حاصل از ملی شدن صنعت نفت بود که دولت در مقابل سفتههای ریالی معادل ۲۵ درصد سهمیه اعتباری خود در صندوق، دلار به دست آورد. به دلیل کوتاهی مدت اعتبارات صندوق، دولت ایران موظف بود هر ساله بخشی از اعتبار مزبور و دیگر اعتبارات دریافتی خود به دلار را بازخرید کند.
از نتایج عضویت ایران در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، موظف شدن دولت به محاسبه جداول موازنه پرداختهای کشور بود که نخستین بار بنا به درخواست صندوق انجام گرفت و دولت متعهد به ارائه اطلاعات اقتصادی لازم به صندوق شد.
اهداف صندوق
ایجاد همکاری مالی بینالمللی از طریق یک نهاد ثابت که ابزار لازم برای مشاوره و تشریک مساعی در مشکلات مالی جهانی را فراهم میآورد.
ایجاد تسهیلات لازم برای توسعه و تعدیل تجارت جهانی و همکاری در جهت پیشبرد و حفظ بازار کار و درآمدهای حقیقی و نیز توسعه منابع درآمد زا برای تمام اعضا به عنوان هدف اساسی در سیاست گذاریهای اقتصادی.
تقویت ثبات در بازار تبدیل ارز و حفظ نظام یکپارچه در مبادلات ارزی میان اعضا ونیز اجتناب از افت ارزش ارز به دلیل رقابتهای نادرست در بازار جهانی.
کمک به بنا نهادن نظام چند جانبه پرداختها در حوزه مبادلات جاری میان اعضا و در حذف محدودیتهای تبدیل ارز خارجی که مانع رشد تجارت جهانی میشود.
ایجاد دسترسی موقت اعضا به منابع صندوق با رعایت جوانب امنیتی لازم برای تسهیل در اصلاح ترازهای پرداخت ناهماهنگ.
به طور خلاصه، هدف اصلی تشکیل این صندوق ارتقای میزان همکاری مالی، جلوگیری از فقر، کمک به رشد اقتصادی و بازار کار در سطح بینالمللی و ایجاد تسهیلات مالی برای کشورهایی که خواستار تنظیم تراز پرداختشان هستند، میباشد. از زمان تاسیس آی. ام. اف تا به امروز تغییری در اهداف این سازمان به وجود نیامدهاست. اما نوع عملکرد آن که نظارت، کمک تخصصی و مالی است همگام با رشد نیاز و تقاضای کشورهای عضو تغییر کردهاست.
اعضا
اعضای صندوق بینالمللی پول ۱۸۷ کشور عضو سازمان ملل متحد و کوزوو میباشند. اعضای سابق آن کوبا (که در سال ۱۹۶۴ سازمان را ترک کرد) و جمهوری چین (که در ۱۹۸۰ بعد از پذیرش جمهوری خلق چین اخراج شد) بودند.
منتقدان
از نگاه منتقدان، صندوق بینالمللی پول، با دشوار کردن اوضاع برای بدهکاران، فشار خود را بر این دولتها افزایش میدهد تا آنها مجبور به انجام تغییرات موردنظر صندوق شوند.
از نظر منتقدان، نهادهای یاد شده وسیلهای برای دستیابی به وامها و شرایطی هستند که چون سلاحی در دست تروریسم مالی عمل میکند. همانطور که بمباران و تهدید اگاهانه به استفاده از خشونت بر ضد کشورهای جهان سوم ویژگی عصر دیپلماسی ناوچههای توپدار بود، خودداری از دادن وامهای نقدی نیز میتواند مسیر تانکرهای نفتی را در وسط اقیانوسها تغییر دهد و مانع حمل غذا به مردم گرسنهای شود که دولتهای آنها با دیپلماسی نهادهای مالی بینالمللی همکاری نمیکنند. منتقدان اعتقاد دارند که نهادهای مالی بینالمللی عاملان اجرایی سرمایهٔ مالی اند دقیقاً همان گونه که تفنگ داران دریایی امریکا عاملان اجرایی سیاستهای دوران گذشته بودند. البته تفنگ داران دریایی و اسیر بخشهای نیروهای مسلح هنوز از صحنهٔ کنونی جهان، که همچنان مداخلههای نظامی در آنها نقش مهمی ایفا میکند، غایب نشدهاند.
تبلیغات جریان حاکم چنان این ادعا را تقویت کردهاست که بسیاری به دشواری میپذیرند که راه حل صندوق بینالمللی پول، و یا نولیبرالیسم به طور کلی، علمی نیست و یا به واقع بدیلی در برابر منطق بازار خالص وجود دارد، انگار که بازار خالص میتواند در جهانی با مناسباتی در اساس نابرابر در توان سیاسی پدید آید.
به گفتهٔ جفری ساچس: «صندوق بینالمللی پول ابزاری است که با آن خزانهداری آمریکا در کشورهای در حال توسعه دخالت میکند.»
روسای صندوق بینالمللی پول (IMF)
کامیل گوت (از ۶ می ۱۹۴۶ تا ۵ می ۱۹۵۱)
ایوِر روث (از ۳ اوت ۱۹۵۱ تا ۳ اکتبر ۱۹۵۶)
پِر جکسون (از ۲۱ نوامبر ۱۹۵۶ تا ۵ می ۱۹۶۳)
پیِر پال شوایتزِر (از ۱ سپتامبر ۱۹۶۳ تا ۳۱ اوت ۱۹۷۳)
یوهان ویتِوین (از ۱ سپتامبر ۱۹۷۳ تا ۱۸ ژوئن ۱۹۷۸)
ژاک دِ لارسیـِر (از ۱۷ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۵ ژانویه ۱۹۸۷)
میشل کام دِسوس (از ۱۶ ژانویه ۱۹۸۷ تا ۱۴ فوریه ۲۰۰۰)
هُرسِت کوهلِر (از ۱ می ۲۰۰۰ تا ۴ مارس ۲۰۰۴)
رودریگو راتو (از ۷ ژوئن ۲۰۰۴ تا ۱ نوامبر ۲۰۰۷)
دومینیک استروس-کان (از ۱ نوامبر ۲۰۰۷ تا ۱۸ می ۲۰۰۱۱)
کریستین لاگارد (از ۵ ژوئیه ۲۰۱۱ تا کنون)
بانک بینالمللی بازسازی و توسعه
بانک بینالمللی بازسازی و توسعه جزئی از نهادهای سیستمهای مالی سازمان ملل است که وظیفه ترمیم و توسعه کشورهای عضو از طریق تسهیل سرمایه گذاری تولیدی را بر عهده دارد.
اهداف بانک
مطابق ماده اول اساسنامه بانک بینالمللی ترمیم و توسعه، بانک جهانی ۴ هدف اصلی را دنبال می کند:
مساعدت در ترمیم و توسعه کشورهای عضو از طریق سرمایه گذاری در امورتولیدی
تشویق سرمایه گذاری خارجی از طریق تضمین یا مشارکت در اعطای وام ها.
تشویق رشد متوازن و بلندمدت تجارت بینالملل و حفظ تعادل در موازنه پرداختها از طریق تشویق سرمایه گذاری بینالمللی.
اعطای وام یا تضمین با اولویتهای بالا در کشورهای عضو.
سرمایهداری
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایهداری، سرمایهمحوری یک نظام اقتصادی است که در آن پایههای یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده میشود. که به این نظام، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته میشود. که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.
معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمینها، کارخانهها و... میباشد. درآمد در این نظام حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کردهاند، داده میشود. در این نظام زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی میپردازند.
همچنین در این نظام متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است.
در نظام سرمایهداری، سرمایهگذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمتگذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیمگیریهایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین میشود. مشخصهٔ بارز نظام سرمایهداری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام میگیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسانها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلی ترین حالت، نظام سرمایهداری را میتوان به دو دستهٔ نظام سرمایه داری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ و یا چین کنونی) و نظام سرمایهداری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ امریکا تقسیم نمود.
پیشینهٔ تاریخی
این مفهوم در عامترین معنایش تنها از آغاز سدهٔ بیستم وجود دارد. تاریخ آن را میتوان تقریباً سال ۱۹۰۲ دانست زمانی که هربرت سومبارت کتاب معروف خود "سرمایهداری مدرن" را منتشر کرد. به عکس این واژه را مارکس عملاً بکار نبرده است. اقتصاد سرمایه داری عملاً بین قرون ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمی شد. با وجود اینکه برخی ویژگیهای این نظام در دوران خیلی گذشته نیز دیده میشود، شکلهای ابتدایی سرمایه داری تجاری (merchant capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد.
سرمایه داری از پایان دورهٔ فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج این نظام از انگلیس به سراسر اروپا گسترش یافته مرزهای سیاسی و فرهنگی را در نوردید. در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی سرمایه داری ابزار غالب، ولی نه انحصاری، صنعتی شدن را در دنیا فراهم آورده است.
با تکامل کشتیهای بادبانی ۳ دکلهٔ سنگین که قادر بودند خدمه و محمولههای عظیم را در مسافتهای دور فرااقیانوسی حمل کنند، هم تجارت بینالمللی و هم پیکارهای دریایی به پیش رانده شدند. کشتیهای جدید اروپایی برای جستجوی سود و غارت، هفت دریا را درنوردیدند. به این طریق، عصر اکتشاف، در سدهٔ پانزدهم آغاز شد و ظهور سرمایهداری تجاری را بر پایهٔ اقتصادی جهانی اعلام کرد. ثروت اروپای غربی به سرعت فزونی یافت: طلا و نقره از امریکای جنوبی گرفته شد تا بانکها را تغذیه کنند، و بردگان مورد نیاز بودند تا برای کارگاههای اروپای غربی کالاهای مصرفی و مواد خام تولید کنند. تجارت جهانی را تصرف مستعمرههای جدید، توسعهٔ مستعمرههای کهن، و گسترش بردهداری و دزدی و راهزنی آشکارا به پیش راند. اینها ویژگیهای برجسته بازارهایی است که بیش از دو سده تکامل یافت، یکی از ویژگیهای اصلی این مرحلهٔ تجاری سرمایهداری این است که این مرحله نه فقط بازارها را تامین میکند بلکه همچنین ثروتی را فراهم میآورد که انقلابی صنعتی را تغذیه میکند که در میانهٔ سدهٔ ۱۷۰۰ آغاز میشود.
بازارها
اقتصاد خرد شاخهای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و نیز تحلیل ساختار بازار میپردازد. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، بعنوان واحد پایهای تقلیل ناپذیر، سروکار دارد. اقتصاد خرد به مطالعه این میپردازد که چگونه این بازیگران درون بازارهای منفرد (با فرض کمیابی واحدهای مبادله پذیر) و مقررات دولتی به تعامل با یکدیگر میپردازند.

بازار ممکن است با یک محصول (مانند سیب، آلومینیوم و یا تلفن موبایل) سروکار داشته باشد و یا با خدمات مربوط به یکی از عوامل تولید (آجرچینی، چاپ کتاب و یا بسته بندی مواد غذایی). نظریه اقتصاد خرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا شده و مقداری که توسط فروشندگان عرضه شده را درنظرمیگیرد و به مطالعه قیمتهای ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا میپردازد. اقتصاد خرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم در روند فروش مطالعه میکند. این تئوری بر این باور است که بازارها میتوانند به تعادل (به انگلیسی: equilibrium) میان "کمیت تقاضا شده" و "کمیت عرضه شده" برسند.
اقتصاد خرد همچنین به بررسی ساختارهای مختلف بازار میپردازد. "رقابت کامل" (به انگلیسی: perfect competition) ساختار بازاری را توصیف میکند که در آن هیچ شرکت کنندهای آن قدر بزرگ نیست که قادر به بدست آوردن قدرت بازاری برای تعیین قیمت یک محصول یکسان باشد. شیوه دیگر توضیح این امر این است که بگوییم یک بازار رقابتی کامل هنگامی بوجود میآید که در آن تمامی شرکت کنندگان "گیرندگان قیمت" هستند و هیچکدام از شرکت کنندگان نتواند بر قیمت محصولی که میخرد یا میفروشد تاثیر بگذارد. "رقابت ناکامل" به ساختار بازاری دلالت میکند که در آن شرایط رقابت کامل وجود نداشته باشد. اشکال رقابت ناکامل شامل: انحصار (به انگلیسی: monopoly) (که در آن برای یک کالا تنها یک فروشنده وجود دارد)، انحصار چندگانه (به انگلیسی: oligopoly) (که در آن برای یک کالا تنها چند فروشنده بخصوص وجود دارند)، رقابت انحصاری (که در آن فروشندگان زیادی وجود دارند که کالاهای کاملاً مختلفی تولید میکنند)، انحصار خریدار (به انگلیسی: monopsony) (که در آن برای یک کالا تنها یک خریدار وجود دارد)، و انحصار چندگانه خریدار (به انگلیسی: oligopsony) (که در آن برای یک کالا تنها چند خریدار بخصوص وجود دارند). برخلاف رقابت کامل، رقابت ناکامل به طور کلی بدین معنا است که قدرت در بازار بطور نامتساوی تقسیم شده است. شرکتها در وضعیت رقابت ناکامل این قابلیت را دارند که "قیمت گذار" باشند که بدین معنی است که آنها با در اختیار گرفتن بهره بزرگی از قدرت بازار بصورت نامتناسب قادر شدهاند که بر قیمت کالاهایی که تولید کردهاند تاثیر بگذارند.
اقتصاد خرد، بازارهای منفرد را با یک سادهسازی اقتصادی مطالعه میکند به این معنا که تصور میکند که فعالیت اقتصادی انجام شده در یک بازار بخصوص بر دیگر بازارها تاثیر نمیگذارد. این متد تحلیلی، "تعادل جزئی" (به انگلیسی: partial-equilibrium) (بین عرضه و تقاضا) نام دارد. این متد تحلیلی مجموع کل فعالیتهای انجام شده در یک بازار را محاسبه میکند. تئوری تعادل عمومی (به انگلیسی: general-equilibrium) به مطالعه بازارهای مختلف و رفتار آنها میپردازد. این تئوری، مجموع کل تمامی فعالیتهای انجام گرفته در در تمامی بازارها را محاسبه میکند. این متد هم به مطالعه تغییرات در بازارها و هم به مطالعه تعامل میان آنها که رو به سوی تعادل دارد میپردازد.
تولید، هزینه و بهرهوری
در اقتصاد خرد، تولید تبدیل نهادهها (به انگلیسی: inputs) به ستادهها (به انگلیسی: outputs) است. این امر فرایندی اقتصادی است که که در آن نهادهها برای ساختن یک کالا برای مبادله و یا استفاده مستقیم بکار برده میشوند. تولید یک جریان است و بنابراین میزان مشخصی از ستادهها به ازای هر دورهای از زمان در مقابل نهادهها به دست میآید.
هزینه فرصت (به انگلیسی: opportunity cost) به هزینه اقتصادی تولید ارجاع دارد: ارزش بهترین فرصت بعدی از دست رفته. انتخابها معمولاً باید بین اعمالی مورد علاقه و نیز مانعه الجمع (به این معنا که انتخاب یکی به معنای طرد دیگری است) انجام میشوند. این مساله، رابطه پایهای میان کمیابی و انتخاب را نشان میدهد. هزینه فرصت یک عمل، عنصری است برای مطمئن شدن از اینکه
کمیاب بصورتی کارا مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند، بطوری که هزینه آن عمل در برابر ارزش اش سنجیده میشود. هزینه فرصت تنها به هزینههای پولی یا مالی مربوط نیست بلکه میتوانند بوسیله ارزش واقعی تولید ازدست رفته، اوقات فراغت، و یا هر چیز دیگری که بهرهای جایگزین فراهم کند سنجیده شود.
نهادههایی که در فرایند تولید مورد استفاده قرار میگیرند شامل عوامل پایهای تولید مانند خدمات کاری، سرمایه (کالاهای تولید شده قابل دوام مثل یک کارخانه که در تولید مورد استفاده قرار میگیرند)، و زمین (شامل منابع طبیعی) میشوند. دیگر نهادهها ممکن است شامل کالاهای واسطهای (به انگلیسی: intermediate goods) هستند که در تولید کالاهای نهایی مورد استفاده قرار میگیرند، مانند فولاد در ساختن یک اتومبیل نو.
بهرهوری اقتصادی (به انگلیسی: economic efficiency) توصیف کننده این امر است که چگونه یک سیستم ستاده دلخواه اش را با وجود مجموعهای از نهادههای موجود و نیز تکنولوژی در دسترس ایجاد میکند. بهرهوری هنگامی بهبود مییابد که ستاده بیشتری بدون تغییر نهادهها ایجاد شود، بعبارت دیگر، میزان اتلاف کاهش داده شده باشد. یک استاندارد کلی عموماً پذیرفته شده بهرهوری پارتو (به انگلیسی: Pareto efficiency) است که هنگامی بدست میآید که دیگر هیچ تغییری نتواند بدون بدتر کردن اوضاع کسی، اوضاع فرد دیگری را بهبود بخشد. به دیگر سخن حد نهایی بهبود در سیستم حاصل شده باشد بطوری که نتوان بدون برهم زدن نظم قسمت دیگری از سیستم از آن فراتر رفت.
حد امکان تولید (PFF) (به انگلیسی: production-possibility frontier) یک نمودار توضیح دهنده برای نشان دادن کمیابی، هزینه و بهرهوری است. در ساده ترین حالت یک اقتصاد تنها میتواند دو کالا تولید کند (مثلاً اسلحه و کره). PFF جدول یا نموداری است که ترکیب کمی متفاوت دو کالای قابل تولید را بر مبنای تکنولوژی موجود و کل نهادهها که میزان ستاده محتمل را محدود میکنند، نشان میدهد. هر نقطهای در منحنی مجموع ستاده بالقوه برای اقتصاد را نشان میدهد که حداکثر تولید امکانپذیر یک کالای مشخص است بر مبنای مقدار تولید امکانپذیر کالای دیگر.
کمیابی در نمودار به وسیله افرادی که مایل به مصرف فراتر از PFF (مانند نقطه X) هستند اما در مجموع نمیتوانند و با شیب منفی منحنی نشان داده میشود. اگر تولید یک کالا در منحنی افزایش یابد، تولید کالای دیگر کاهش مییابد، یعنی رابطهای معکوس میان آنها وجود دارد. این مساله به خاطر این است که افزایش تولید یک کالا به انتقال نهادهها از تولید کالایی دیگر و لاجرم کاهش تولید آن کالا بستگی دارد. نقطه D در قسمت شکم منحنی نشانگر تعادل بین تولید دو کالا است. این منحنی به اندازهگیری میزان این میپردازد که ازدیاد تولید یک کالا به هزینه چه میزان تولید کالای دیگر تمام میشود. بنابراین اگر تولید یک اسلحه بیشتر به معنای کاهش تولید ۱۰۰ عدد کره باشد، هزینه فرصت یک اسلحه برابر ۱۰۰ کره است. در PFF، کمیابی بر این دلالت دارد که انتخاب تولید یک کالا در مجموع به معنای سر کردن با میزان اندک تری از کالای دیگر همراه خواهد بود. اما هنوز در یک اقتصاد بازار، حرکت در طول منحنی میتواند نشانگر این باشد که انتخاب افزایش یک برون داد برای عوامل تولید کننده به هزینههای آن برتری دارد.
هر نقطهای بر روی منحنی نشانگر بهرهوری تولیدی در بیشینه ساختن برون داد به ازای کل درون داد موجود است. نقطه A در داخل منحنی، محتمل است اما نشانگر عدم بهرهوری تولیدی (اتلاف درون دادها) میباشد که در آن برون داد هر یک یا هر دوی کالاها میتواند با حرکت به سوی شمال شرقی به نقطهای بر روی منحنی تبدیل شود. مثالهای این قبیل عدم بهرهوری شامل بیکاری در طول کسادی چرخه تجاری و یا سازمان دهی اقتصادی یک کشور که ناتوان از بهرهبرداری کامل از منابع خود است، هستند. بودن روی منحنی، اگر به معنای تولید ترکیبی از کالاهایی نباشد که مصرف کنندگان بر دیگر نقاط ترجیح میدهند نباشد هنوز ممکن است به معنای رسیدن به بهرهوری تخصیصی (به انگلیسی: allocative efficiency) (یا بهروه وری پارتو) نباشد.
بیشتر توجه اقتصاد کاربردی در سیاتگزاری عمومی بر تشخیص چگونگی بهبود بهرهوری یک اقتصاد متمرکز است. تشخیص واقعیت کمیابی و سپس چاره اندیشی برای چگونگی ساز مان دهی جامعه برای بهرهور ترین شیوه استفاده از منابع بعنوان "ماهیت اقتصاد" تعریف شده است، جائی که اقتصاد نقش یکتایی را ایفا میکند.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسی مسایل اقتصادی در سطح کلان ملی یک کشور میپردازد. حیطه بررسی اقتصاد جهانی را اقتصاد بینالملل به عهده دارد. مسایلی از قبیل ثبات اقتصادی، توازن تراز بازرگانی خارجی، رشد اقتصادی، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهای دولت، رکود اقتصادی، بحران اقتصادی، بیکاری، و اقتصاد توسعه در این بخش مورد بررسی قرار میگیرد.
فقر و تبعیض به دلیل بررسی در سطح خانوار از مباحث اقتصاد خرد میباشد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهای فردی شکل دهنده اقتصاد کلان نیست هر چند که از جمع رفتارهای فردی شکل گرفتهاست. کینز پدر علم اقتصاد نوین نمونه بارزی را از آثار رفتار واحدی را در عرصه کلان و خرد ارایه دادهاست که به تناقض پسانداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادی پس انداز کنند در سالهای بعد دارای امکانات و قدرت مالی بیشتری خواهند بود و خواهند توانست که از سرمایه جمع شده خود استفاده کنند ولی اگر تمامی افراد جامعه همزمان پسانداز خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از درآمد خود را پس انداز نمایند مصرف کل اقتصاد پایین میآید و این امر موجب کاهش تولید نیز خواهد شد که این امر به کاهش درآمد افراد در آینده منجر میشود. از اینرو افزایش پس انداز برای اشخاص مفید میتواند باشد ولی برای جامعه به صورت کلی تأثیرات متفاوتی نسبت به تأثیرات فردی آن دارد.
نمونه دیگر: اگر شرکتی یک یا چند تن از پرسنل خود را با ماشینآلات جایگزین نماید بی شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولی اگر تمامی شرکتها به یکباره به این کار مبادرت ورزند بیکاری افزایش مییابد و موجب کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش تقاضا برای تولیدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش میدهد. از اینرو تأثیرات سطح کلان میتواند با تأثیرات در سطح خرد متضاد باشد.
زیر شاخههای علم اقتصاد
اقتصاد رسانه
اقتصاد سیاسی
اقتصاد بینالملل
اقتصاد رفاه
مالیه
اقتصاد کشاورزی
اقتصاد صنعتی
اقتصاد عمومی
اقتصاد منابع طبیعی
اقتصاد محیط زیست
اقتصادسنجی
اقتصاد انرژی
فلسفه اقتصادی
اقتصاد توسعه
اقتصاد شهری
اقتصاد منطقهای
اقتصاد بخش عمومی
اقتصاد مدیریت
اقتصاد منابع پایان پذیر
اقتصاد منابع تجدید پذیر
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
برنامه ریزی اقتصادی
اقتصاد ریاضی
اقتصاد مهندسی
اقتصاد نظری
تاریخ عقاید اقتصادی
نظامهای اقتصادی
فلسفه اقتصاد
اقتصاد آموزش و پرورش
اقتصاد سلامت
اقتصاد ورزش
بودجه ریزی
اقتصاد جمعیت
اقتصاد جنگل
اقتصاد رابینسون کروزوئه
مکاتب اقتصادی
اخلاق گرایی اقتصادی (مکتب اسکولاستیک)
مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم)
مکتب اصالت طبیعت (فیزیوکراسی)
مکتب اقتصادی کلاسیک (سنتگرایی اقتصادی)
مکتب نهادگرایی
مکتب تاریخی قدیم
سوسیالیسم تخیلی
سوسیالیسم علمی
سوسیالیسم رقابتی
سوسیالیسم اقتصادی
نئو کلاسیسم (مارژینالیسم یا نهایی گرایی)
مکتب کینز
نئو لیبرالیسم
نیو کینزیسم
مکتب شیکاگو (مانیتاریسم یا پول محوری)
کلاسیکهای جدید
کینز گرایان جدید
ساختارگرایان
مکتب اتریش
مکتب طرفداران طرف عرضه
مکتب دورهای تجاری حقیقی
نظریات اقتصادی حکیمان یونان باستان
تجارت خارجی
تجارت خارجی به دادوستد کالا یا خدمت دارای ارزش فراسوی مرزهای بینالمللی گفته میشود که در بسیاری از کشورها نمایانگر میزان تولید ناخالص داخلی میباشد. تاریخچه اینگونه دادوستد از جاده ابریشم و جاده کهربا آغاز گردیده، هرچند به نظر میرسد در زمان خود به اندازه امروز از اهمیت اقتصادی برخوردار نبوده.
تجارت منصفانه
تجارت منصفانه یک اجتماعی سازمانیافته و رویکرد بازار محور است که هدف آن کمک به تولیدکنندگان جهان سوم است تا شرایط داد وستد بهتر، عادلانهتر فراهم کند و پایداری (sustainability) را توسعه دهد.
به طور خلاصه بر روی کالاها برچسب تجارت منصفانه میخورد و این برای خریدار به این معناست که تولیدکنندگان محصول مورد نظر تحت استثمار قرار نگرفتهاند.
این جنبشها در پی فرایندهای جهانی سازی اقتصاد بهوجود آمدند که طی آن سرمایهداران کشورهای توسعهیافته با انتقال سرمایهی خود به کشورهای جهان سوم و استثمار کارگران آن کشورها، شرایط حقوق کارگران در کشور خود را دور میزنند، و بهاین طریق میتوانند محصولات ارزانتر تولید کنند. در حالیکه تولید کنندگانی که به اینکار دست نمیزنند، دیگر نمیتوانند با استثمار کنندگان رقابت کنند.
اقتصاد سیاسی بینالمللی
اقتصاد سیاسی بینالمللی (به انگلیسی:International political economy) که تحت عنوان اقتصاد سیاسی جهانی (به انگلیسی:Global political economy) نیز شناخته میشود، رشتهای دانشگاهی در علوم اجتماعی است که روابط بینالملل را در کنار اقتصاد سیاسی بررسی و تحلیل میکند. اقتصاد سیاسی بینالمللی به عنوان یک موضوع میانرشتهای از دیدگاهها و زمینههای مختلف که مهمترین آنها علوم سیاسی و اقتصاد به همراه جامعهشناسی، تاریخ و مطالعات فرهنگی میباشد بهره میجوید.
صندوق بینالمللی پول
صندوق بینالمللی پول (به انگلیسی: International Monetary Fund) (به اختصار: IMF) بر اجرای سامانه پولی بینالمللی نظارت دارد. صندوق بینالمللی پول، یکی از معتبرترین منابع ارزیابی و پیشبینی وضعیت اقتصادی جهان محسوب میشود. طرح تأسیس صندوق در کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ که ساختار اقتصادی جهان بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت به وجود امد. صندوق بینالمللی پول در دی ۱۳۲۴ شروع به کار کرد. هدف از تشکیل صندوق عبارت است از:
گسترش همکاریهای پولی بینالمللی و تسهیل رشد متوازن تجارت بینالملل
ایجاد سامانه باثبات ارزی بین اعضا و پرهیز از رقابت در کاهش نرخ ارزها
تهیه منابع لازم از طریق منابع عمومی صندوق، به منظور کمک به کشورهای عضو دارای کسری تراز پرداختها
و در سال ۲۰۱۳ مدیرت آن را کریستین لاگارد بر عهده داشت.
تعریف
صندوق بینالمللی پول یک نهاد پولی مستقل جهانی است که در سال ۱۹۴۷ بوجود آمد هیچ ارتباط تشکیلاتی با سازمان ملل ندارد.
این سازمان اقتصادی جهانی درسال ۱۹۴۵ بر اساس موافقتنامه برتن وودز تاسیس شد و از سال ۱۹۴۷ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد. این سازمان اهداف مهمی چون بسط همکاری بینالمللی در زمینه مسائل پولی و رفع محدودیتهای ارزی، تثبیت نرخهای ارز، و تسهیل کارکرد نظام پرداختهای چند جانبه بین کشورهای عضو را دنبال میکند.
در سال ۱۹۸۸ صندوق دارای ۱۵۱ عضو بود. مفاد قرارداد صندوق از کشورهای عضو میخواست تا نرخ ارزی را رعایت کنند که نوسانهای آن محدود به ۱+ درصد ارزش اسمی ارز باشد. این ارزش اسمی بر حسب دلار امریکا تعیین شده بود که آن نیز رابطه ثابتی با طلا داشت. تا ژانویه ۲۰۱۳ تعداد اعضای آن به ۱۸۸ کشور افزایش یافته است.
در دسامبر سال ۱۹۷۱ میلادی کشورهای گروه ۱۰ ضمن اجلاس انستیتیوی اسمیتسونین واشنگتن بر سر «ارزشهای محوری» جدیدی برای پولها به توافق رسیدند تا از این راه به ۱۰درصد ارزش کاهی دلار با ۲۵/۲ درصد نوسان مجاز دست یابند. هر کشور عضو ملزم به پرداخت سهمیه تعیین شده به صندوق به صورت ۲۵ درصد طلا و ۷۵ درصد پول رایج خود بود، و از آن پس، سهمیهها تاکنون چندین بار افزایش یافتهاند.
در سال ۱۹۸۷ مجموع سهمیههای صندوق به حدود ۹۰ میلیارد دلار حق برداشت مخصوص میرسید. منابع مالی صندوق صرف رفع مشکلات موقت تراز پرداختها و برآن اساس، تثبیت نرخ ارز کشورهای عضو میشود. سهمیه هر کشور تعیین کننده سطح وام گیری و نیز حق رای او در صندوق است. در اوایل دهه ۱۹۸۰، مطابق سهمیههای تعیین شده، حق رای آمریکا حدود ۲۲ درصد و جامعه اقتصادی اروپا ۲۷ درصد بود؛ و از آنجا که هر تغییر عمدهای در صندوق نیازمند ۸۵ درصد آرا است لذا هم ایالات متحده آمریکا و هم جامعه اقتصادی اروپا از حق وتو در صندوق برخوردار بودهاند.
هر کشور عضو که با مشکل کسری موقت تراز پرداختها روبرو شود میتواند در مقابل پول خود، ارز مورد نیاز خود از صندوق را دریافت دارد. که البته این ارز دریافتی باید ظرف مدت سه تا پنج سال، بازخرید شود. اعضایی که در مقابل صندوق دچار کسری شده باشند، طبق مفاد قرارداد، ملزم به مشورت با صندوق جهت بهبود تراز پرداختهای خود هستند.
افزایش سرمایه
در اوایل دهه ۱۹۶۰ نیاز به افزایش منابع سرمایهای صندوق کاملاً احساس میشد، و از این رو بود که کشورهای گروه ۱۰ یا کلوپ پاریس، یعنی آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، فرانسه، بلژیک، هلند، ایتالیا، سوئد، کانادا و ژاپن، با امضاء «موافقتنامه عمومی وام گیری»، اعتباری به میزان ۵/۶ میلیارد دلار حق برداشت مخصوص در اختیار صندوق نهادند، تا در مواقع مقتضی، از آن استفاده کند.
علاوه بر این، سوئیس نیز که به عضویت صندوق در نیامده بود معادل ۲۰۰ میلیون دلار اختصاص داد.
کشورهای عضو به هنگام رویارویی با مشکلات میتوانند برای دریافت وامهای اضطراری نیز با صندوق به مذاکره بپردازند. به هر حال در این مورد صندوق بینالمللی پول نمیتواند از پول معینی بدون اجازه کشور وام دهنده، استفاده کند.
در سپتامبر سال ۱۹۶۷، در اجلاس ریودوژانیرو، بر اصول کلی ایجاد پول کاغذی بینالمللی توافق شد و در سال ۱۹۶۸ پیشنهادهایی برای اصلاح مفاد موافقتنامه صندوق ارائه گردید.
این طرح در ژوئیه سال ۱۹۶۹ به تصویب رسید. طبق این طرح، افزایش سالانه اعتبارات بینالمللی باید با «حق برداشت مخصوص» به نسبت سهمیه اعضا در میان آنها توزیع شود. از این روش نخستین بار در اول ژانویه سال ۱۹۷۰ میلادی برای توزیع ۵/۳ میلیارد دلار اعتبار استفاده شد.
تغییرات
در سال ۱۹۷۶ طبق موافقتنامه جامائیکا، تجدید نظر عمدهای در مفاد موافقتنامه صندوق به عمل آمد:
لغو ضرورت پرداخت ۲۵ درصد سهمیه به صورت طلا و کنار گذاردن طلا به عنوان واحد محاسباتی حق برداشت مخصوص. در همین رابطه صندوق اجازه یافت تا همه موجودی طلای خود را بفروشد و وجوه حاصل را صرف کمک مالی به کشورهای در حال توسعه کند. در این میان، توجه صندوق معطوف به رواج حق برداشت مخصوص به منزلهٔ عامل اصلی ذخیره دارایی در نظام بینالمللی بود.
لغو پایبندی به ارزش اسمی تثبیت شده ارز، مندرج در موافقتنامه اولیهٔ صندوق. افزایش قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ فشار زیادی بر تراز پرداختهای کشورهای مصرف کننده نفت آورد و لذا صندوق بینالمللی پول از طریق اجرای طرح تسهیلات اعطای وام نفتی اقدام به بازگرداندن دریافتیهای مازاد اوپک به بازار جهانی پول کرد. در سال ۷۵-۱۹۷۴ کلاً ۹/۶ میلیارد حق برداشت مخصوص صرف این تسهیلات شد که عمدتاً با وام گیری از اوپک تامین گردید، ولی در سال ۱۹۷۶ میلادی طرح مزبور دچار اختلال شد.
عضویت ایران
دولت ایران جزو ۴۴ کشور دعوت شده به کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ بود و اعضای هیئت چهار نفره اعزامی آن در کمیسیونهای مربوط به تهیه اساسنامه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی شرکت داشتتند.
نخستین استفاده ایران از منابع مالی صندوق در سال ۱۳۳۰ در اثر مشکلات ارزی حاصل از ملی شدن صنعت نفت بود که دولت در مقابل سفتههای ریالی معادل ۲۵ درصد سهمیه اعتباری خود در صندوق، دلار به دست آورد. به دلیل کوتاهی مدت اعتبارات صندوق، دولت ایران موظف بود هر ساله بخشی از اعتبار مزبور و دیگر اعتبارات دریافتی خود به دلار را بازخرید کند.
از نتایج عضویت ایران در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، موظف شدن دولت به محاسبه جداول موازنه پرداختهای کشور بود که نخستین بار بنا به درخواست صندوق انجام گرفت و دولت متعهد به ارائه اطلاعات اقتصادی لازم به صندوق شد.
اهداف صندوق
ایجاد همکاری مالی بینالمللی از طریق یک نهاد ثابت که ابزار لازم برای مشاوره و تشریک مساعی در مشکلات مالی جهانی را فراهم میآورد.
ایجاد تسهیلات لازم برای توسعه و تعدیل تجارت جهانی و همکاری در جهت پیشبرد و حفظ بازار کار و درآمدهای حقیقی و نیز توسعه منابع درآمد زا برای تمام اعضا به عنوان هدف اساسی در سیاست گذاریهای اقتصادی.
تقویت ثبات در بازار تبدیل ارز و حفظ نظام یکپارچه در مبادلات ارزی میان اعضا ونیز اجتناب از افت ارزش ارز به دلیل رقابتهای نادرست در بازار جهانی.
کمک به بنا نهادن نظام چند جانبه پرداختها در حوزه مبادلات جاری میان اعضا و در حذف محدودیتهای تبدیل ارز خارجی که مانع رشد تجارت جهانی میشود.
ایجاد دسترسی موقت اعضا به منابع صندوق با رعایت جوانب امنیتی لازم برای تسهیل در اصلاح ترازهای پرداخت ناهماهنگ.
به طور خلاصه، هدف اصلی تشکیل این صندوق ارتقای میزان همکاری مالی، جلوگیری از فقر، کمک به رشد اقتصادی و بازار کار در سطح بینالمللی و ایجاد تسهیلات مالی برای کشورهایی که خواستار تنظیم تراز پرداختشان هستند، میباشد. از زمان تاسیس آی. ام. اف تا به امروز تغییری در اهداف این سازمان به وجود نیامدهاست. اما نوع عملکرد آن که نظارت، کمک تخصصی و مالی است همگام با رشد نیاز و تقاضای کشورهای عضو تغییر کردهاست.
اعضا
اعضای صندوق بینالمللی پول ۱۸۷ کشور عضو سازمان ملل متحد و کوزوو میباشند. اعضای سابق آن کوبا (که در سال ۱۹۶۴ سازمان را ترک کرد) و جمهوری چین (که در ۱۹۸۰ بعد از پذیرش جمهوری خلق چین اخراج شد) بودند.
منتقدان
از نگاه منتقدان، صندوق بینالمللی پول، با دشوار کردن اوضاع برای بدهکاران، فشار خود را بر این دولتها افزایش میدهد تا آنها مجبور به انجام تغییرات موردنظر صندوق شوند.
از نظر منتقدان، نهادهای یاد شده وسیلهای برای دستیابی به وامها و شرایطی هستند که چون سلاحی در دست تروریسم مالی عمل میکند. همانطور که بمباران و تهدید اگاهانه به استفاده از خشونت بر ضد کشورهای جهان سوم ویژگی عصر دیپلماسی ناوچههای توپدار بود، خودداری از دادن وامهای نقدی نیز میتواند مسیر تانکرهای نفتی را در وسط اقیانوسها تغییر دهد و مانع حمل غذا به مردم گرسنهای شود که دولتهای آنها با دیپلماسی نهادهای مالی بینالمللی همکاری نمیکنند. منتقدان اعتقاد دارند که نهادهای مالی بینالمللی عاملان اجرایی سرمایهٔ مالی اند دقیقاً همان گونه که تفنگ داران دریایی امریکا عاملان اجرایی سیاستهای دوران گذشته بودند. البته تفنگ داران دریایی و اسیر بخشهای نیروهای مسلح هنوز از صحنهٔ کنونی جهان، که همچنان مداخلههای نظامی در آنها نقش مهمی ایفا میکند، غایب نشدهاند.
تبلیغات جریان حاکم چنان این ادعا را تقویت کردهاست که بسیاری به دشواری میپذیرند که راه حل صندوق بینالمللی پول، و یا نولیبرالیسم به طور کلی، علمی نیست و یا به واقع بدیلی در برابر منطق بازار خالص وجود دارد، انگار که بازار خالص میتواند در جهانی با مناسباتی در اساس نابرابر در توان سیاسی پدید آید.
به گفتهٔ جفری ساچس: «صندوق بینالمللی پول ابزاری است که با آن خزانهداری آمریکا در کشورهای در حال توسعه دخالت میکند.»
روسای صندوق بینالمللی پول (IMF)
کامیل گوت (از ۶ می ۱۹۴۶ تا ۵ می ۱۹۵۱)
ایوِر روث (از ۳ اوت ۱۹۵۱ تا ۳ اکتبر ۱۹۵۶)
پِر جکسون (از ۲۱ نوامبر ۱۹۵۶ تا ۵ می ۱۹۶۳)
پیِر پال شوایتزِر (از ۱ سپتامبر ۱۹۶۳ تا ۳۱ اوت ۱۹۷۳)
یوهان ویتِوین (از ۱ سپتامبر ۱۹۷۳ تا ۱۸ ژوئن ۱۹۷۸)
ژاک دِ لارسیـِر (از ۱۷ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۵ ژانویه ۱۹۸۷)
میشل کام دِسوس (از ۱۶ ژانویه ۱۹۸۷ تا ۱۴ فوریه ۲۰۰۰)
هُرسِت کوهلِر (از ۱ می ۲۰۰۰ تا ۴ مارس ۲۰۰۴)
رودریگو راتو (از ۷ ژوئن ۲۰۰۴ تا ۱ نوامبر ۲۰۰۷)
دومینیک استروس-کان (از ۱ نوامبر ۲۰۰۷ تا ۱۸ می ۲۰۰۱۱)
کریستین لاگارد (از ۵ ژوئیه ۲۰۱۱ تا کنون)
بانک بینالمللی بازسازی و توسعه
بانک بینالمللی بازسازی و توسعه جزئی از نهادهای سیستمهای مالی سازمان ملل است که وظیفه ترمیم و توسعه کشورهای عضو از طریق تسهیل سرمایه گذاری تولیدی را بر عهده دارد.
اهداف بانک
مطابق ماده اول اساسنامه بانک بینالمللی ترمیم و توسعه، بانک جهانی ۴ هدف اصلی را دنبال می کند:
مساعدت در ترمیم و توسعه کشورهای عضو از طریق سرمایه گذاری در امورتولیدی
تشویق سرمایه گذاری خارجی از طریق تضمین یا مشارکت در اعطای وام ها.
تشویق رشد متوازن و بلندمدت تجارت بینالملل و حفظ تعادل در موازنه پرداختها از طریق تشویق سرمایه گذاری بینالمللی.
اعطای وام یا تضمین با اولویتهای بالا در کشورهای عضو.
سرمایهداری
کپیتالیسم (به انگلیسی: Capitalism) یا سرمایهداری، سرمایهمحوری یک نظام اقتصادی است که در آن پایههای یک سیستم اقتصادی بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولیدِ اقتصادی است و در دست مالکان خصوصی است و از این برای ایجاد بهرهمندی اقتصادی در بازارهایی رقابتی استفاده میشود. که به این نظام، آزادی مالکیت شخصی نیز گفته میشود. که معنای آن، تولید و توزیع کالا هاست.
معنای لغوی کپیتال همان سرمایه است و سرمایه شامل: زمینها، کارخانهها و... میباشد. درآمد در این نظام حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی که سرمایه را فراهم کردهاند، داده میشود. در این نظام زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهٔ مشروط از آنها، به تولید مادی و تولید معنوی میپردازند.
همچنین در این نظام متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب بیاورند که با دو مورد دیگر متفاوت است.
در نظام سرمایهداری، سرمایهگذاری، تولید، توزیع، درآمد، قیمتگذاری و عرضهٔ مواد و خدمات توسط تصمیمگیریهایِ شخصی در یک اقتصاد بازار تعیین میشود. مشخصهٔ بارز نظام سرمایهداری این است که تولید کالا در درجهٔ اول از برای کسب سود اقتصادی انجام میگیرد و نه لزوماً رفع نیازهای انسانها. البته در مواردی نیز، کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است.
در کلی ترین حالت، نظام سرمایهداری را میتوان به دو دستهٔ نظام سرمایه داری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ و یا چین کنونی) و نظام سرمایهداری غیر متمرکز و غیردولتی همچون ایالات متحدهٔ امریکا تقسیم نمود.
پیشینهٔ تاریخی
این مفهوم در عامترین معنایش تنها از آغاز سدهٔ بیستم وجود دارد. تاریخ آن را میتوان تقریباً سال ۱۹۰۲ دانست زمانی که هربرت سومبارت کتاب معروف خود "سرمایهداری مدرن" را منتشر کرد. به عکس این واژه را مارکس عملاً بکار نبرده است. اقتصاد سرمایه داری عملاً بین قرون ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس به تدریج رسمی شد. با وجود اینکه برخی ویژگیهای این نظام در دوران خیلی گذشته نیز دیده میشود، شکلهای ابتدایی سرمایه داری تجاری (merchant capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد.
سرمایه داری از پایان دورهٔ فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است. به تدریج این نظام از انگلیس به سراسر اروپا گسترش یافته مرزهای سیاسی و فرهنگی را در نوردید. در قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی سرمایه داری ابزار غالب، ولی نه انحصاری، صنعتی شدن را در دنیا فراهم آورده است.
با تکامل کشتیهای بادبانی ۳ دکلهٔ سنگین که قادر بودند خدمه و محمولههای عظیم را در مسافتهای دور فرااقیانوسی حمل کنند، هم تجارت بینالمللی و هم پیکارهای دریایی به پیش رانده شدند. کشتیهای جدید اروپایی برای جستجوی سود و غارت، هفت دریا را درنوردیدند. به این طریق، عصر اکتشاف، در سدهٔ پانزدهم آغاز شد و ظهور سرمایهداری تجاری را بر پایهٔ اقتصادی جهانی اعلام کرد. ثروت اروپای غربی به سرعت فزونی یافت: طلا و نقره از امریکای جنوبی گرفته شد تا بانکها را تغذیه کنند، و بردگان مورد نیاز بودند تا برای کارگاههای اروپای غربی کالاهای مصرفی و مواد خام تولید کنند. تجارت جهانی را تصرف مستعمرههای جدید، توسعهٔ مستعمرههای کهن، و گسترش بردهداری و دزدی و راهزنی آشکارا به پیش راند. اینها ویژگیهای برجسته بازارهایی است که بیش از دو سده تکامل یافت، یکی از ویژگیهای اصلی این مرحلهٔ تجاری سرمایهداری این است که این مرحله نه فقط بازارها را تامین میکند بلکه همچنین ثروتی را فراهم میآورد که انقلابی صنعتی را تغذیه میکند که در میانهٔ سدهٔ ۱۷۰۰ آغاز میشود.
فناوری
فناوری یا تکنولوژی (به فرانسوی: technologie) شگردها وبه کاربردن ابزارها، دستگاهها، مادهها و فرایندهایی گره گشای دشواریهای انسان است. فناوری فعالیتی انسانی است و از همین رو، از دانش و از مهندسی دیرینه تر است.
این اصطلاح بر مجموعهٔ «دانش» قابل دسترس برای ساختن ملزومات و مصنوعات از هر نوع، برای پرداختن به حرفهها و مهارتهای دستی (به استثنای انجا م کارهای مذهبی، جادویی، نظامی و یا آشپزی) و برای استخراج یا جمع آوری انواع مواد(به استثنای موادی که برای خوراک یا برای مراسم مذهبی یا جادویی مورد استفاده قرار میگیرند)دلالت دارد.

در مورد جوامعی که هم اکنون صنعتی اند یا جوامعی که در حال صنعتی شدن هستند این اصطلاح دلالت دارد بر همه یا بخش منظمی از آن مجموعه «دانش» که مربوط است به:
اصول علمی و اکتشافات
فرایندهای صنعتی موجود و پیشین، منابع نیرو و مواد، و روشهای انتقال و ارتباط، که تصور میشود به تولید یا بهبود کالالها و خدمات مربوط باشند.
مفهوم تکنولوژی به صورت دانشی که به ساختن و بکار بردن ابزار و وسائل مربوط میشود، و دانش استفاده از مواد خام (به استثنای خوراک)
«نظام تکنولوژیک» یعنی «ابزار مادی و مجموعهای از دانش» که «در اختیار افراد سهیم در یک اقتصاد قرار دارد».
کاربرد صنعتی نتایج علم که کار فن شناسان و مهندسان است و «علم» یا «علم محض» اختصاص داده شدهاست.
دلالت دارد بر فعالیت عملی در راه بهبود روشها و وسائل صنعتی قدیمی بدون ارجاع به اصول علمی، یعنی گرایش به «اختراع اشیاء و فرایندهای جدید یا ایجاد بهبود در اشیاء و فرایندهای قدیمی تر.. و شاید اکثر اختراعات فنی و ترقیات بی هیچ نوع کمکی از سوی علم محض صورت گرفتهاست.
دلالت دارد بر مجموعهای از دانش و مهارتی که مبشر اختراعات و ترقیات فنی بوده یا بالقوه قابل استفادهٔ آنها باشد.
واژه فناوری اغلب به نوآوریها و نوابزارهایی اشاره دارد که از اصول و فرایندهای تازه یافتهٔ دانشی بهره میگیرند. از این رو مقولهٔ فناوری ممکن است در بدو مواجهه عجیب جلوه کند. لیکن چنین نیست. حتی نوآوریهای بسیار کهن مانند چرخ هم نمونههایی از فناوری بوده و به شمار میروند. از مصداقهای فناوری نزد قدما فوت کوزهگری بودهاست.
فناوری همان تسلط و تبحر انجام کار است، فناوری توانایی انجام کار در تمامی سطوح و زمینهها است. یعنی طراحی، ساخت، استفاده، تعمیر و نگهداری و تحقیق و توسعه و غیره میباشد.
امروزه بسیاری از فناوریها در نتیجه پژوهش به دست میآیند و پژوهشگاههای فناوری زیادی در سراسر جهان بر پا شدهاست. تکنولوژی به معنای اصلی حداکثر استفاده از کمترین امکانات موجود میباشد. در کتاب مبانی و مدیریت فناوری اطلاعات
آمدهاست:
فناوری یا همان تکنولوژی، که از دو لغت یونانی techne و logia تشکیل شدهاست که اولی به معنی هنر و دومی به معنی علم و دانش است.
فناوری به معنی کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظامیافته برای انجام وظایف علمی است.
فناوری را میتوان کلیهٔ دانشها، فرایندها، ابزارها، روشها و سیستمهای به کار رفته در ساخت محصولات و ارائهٔ خدمات تعریف کرد.
فناوری کاربرد عملی دانش و ابزاری برای کمک به تلاش انسان است.
فناوری نوآورد (cutting-edge) به فناوریای گفته میشود که به تازگی در بازار آمده و قابلیتهای نوین و نوآورانهای ارائه میکند.
یونیدو فناوری را کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم میداند
فرهنگ لاروس، فناوری را مطالعهٔ ابزارها، شیوهها و روشهای مورد انتظار و مورد استفاده در حوزهها گوناگون صنعت میداند.
فناوری مجموعهای از فرایندها، روشها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشینآلات و مهارتهایی است که توسط آنها کالایی ساخته شده و یا خدمتی ارائه میگردد.
فناوری عبارت است از کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم و جهتدار.
علام با مطالعهٔ طبیعت به بررسی رفتارهای طبیعی و فیزیکی پرداخته و به دنبال کشف پدیدهها است و در حالیکه فناوری با به کارگیری ایدهها و دستاوردهای علمی، خدمات و کالای مورد نیاز بشر را ارائه میکند.
فناوری عامل تبدیل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی به کالا و خدمات است که عناصر متشکله و یا ارکان آن عبارت است از: سختافزار، انسان افزار یا نیروی انسانی متخصص، فناوری متبلور در اسناد و مدارک یا اطلاعات، سازمانها یا نهادافزار
.تکنولوژی یا فناوری به معنای کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظام یافته برای انجام وظایف عملی است. به بیان ساده تر، تکنولوژی کاربرد عملی دانش و ابزاری برای کمک به تلاش انسان است و تأثیر بسزایی بر توسعه جوامع بشری دارد.
فناوری آموزشی
فناوری (تکنولوژی) آموزشی بهکارگیری وسایل و ابزار و استفاده از یافتههای پژوهشی برای ارتقای کیفیت یادگیری و فرایند آموزش و پرورش است. فناوری آموزشی بخشی از علوم تربیتی است.
تعریف فناوری آموزشی از دیدگاههای مختلف
واژه فناوری آموزشی از ریشه یونانی Technologia به معنی برخورد سیستماتیک میآید و فناوری آموزشی به معنای کاربرد دانش برای مقاصد عملی میباشد.
از نظر جی. آر. گاس مدیر مرکز تحقیقات و نوآوریهای آموزشی وابسته به سازمان همکاریهای اقتصادی کشورهای اروپایی فناوری آموزشی عبارت است: طرح سازمان یافته و استقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روشهای نوین ارتباط جمعی و شیوههای جدید تدریس، ابزار و وسایل بصری و سازمانبندی کلاس بهره گیری میکند.
از نظرجیمز براون فناوری آموزشی عبارت است از طراحی منظم سیستماتیک، اجرا و ارزشیابی با استفاده از علومی چون ارتباطات وهنر و روانشناسی بخصوص مکاتب روانشناسی.
نگاه جیمز براون با توجه به تعریف سیستماتیک از ارزش ویژهای برخوردار است زیرا توجه به عملکردسیستم باعث میشود همواره یادگیری و یاددهی در غالب یک درون داد چرخه سیستم و برون داد مورد نظر و ارزیابی قرار گیرد. از این طریق میتوان مرحله به مرحله آموزش و یادگیری را مورد نظرو دقت قرار داد و معایب ومحاسن سیستم آموزش را مشخص نموده و نقاط قوت آن حفظ نموده و تکامل بخشید و نقاط ضعف آن را از بین برد تا سیستم به صورت بهینه کارخودراتداوم بخشد
حسین زنگنه (۱۳۹۰) نیز در کتاب مبانی نظری تکنولوژی آموزشی خود، آن را بکارگیری نظامند سخت افزارها و نرمافزارها در راستای حل مساله یادگیری می داند. از نظر او فناوری آموزشی دارای دو بعد سخت افزار و نرمافزار بوده که هدفش حل مساله یادگیری است مانند کبوتری که از دو بال خود برای پرواز استفاده میکند. آخرین تعریفی که از فناوری آموزشی موجود است توسط انجمن ارتباطات و فناوری آموزشی فناوری آموزشی در سال ۲۰۰۴ صورت گرفته است که عبارتند از، مطالعه و عمل اخلاقی از طریق ایجاد، کاربرد و مدیریت منابع و فرایندهای فناورانهٔ مناسب به منظور تسهیل یادگیری و بهسازی عملکرد افراد فناوری آموزشی درسال ۱۹۶۹به صورت جدی به حوزه فعالیتهای آموزشی وپرورشی واردشد.
درآغازقرن بیستم باورودفناوری به مدارس نیازبه افرادی که توانایی به کارگیری وتعمیرابزارهای مورداستفاده درآموزش راداشته باشنداحساس شد. این افرادباشناختی که ازفرایندآموزش وابزارهای آموزشی داشتند معلمان رادرانتخاب رسانهها یاری میکردند. برای تکنولوژی تعاریف مختلفی وجود دارد که ناشی از نظرات متنوع در این عرصه است. هرکدام از این تعاریف میتوانند درست باشد فناوری فناوری اطلاعات و ارتباطات آن چنان پتانسیل حضور در عرصههای گوناگون حیات بشری دارد که بی تردید میتوان آن را یک تمدن جدید با ظهور یک موج تمدنی جدید دانست. به کار گیری فزاینده اصطلاحات و تعابیری همچون: تمدن پساصنعتی، جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دانش در مقام توصیف ویژگیهای بارز عصر حاضر، کواه این مدعا است. آن گونه که از یک تمدن انتظار میرود: تفکرات، تصورات و شیوههای جدید و جایگزین در عرصههای علمی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی به تدریج جایگزین وضعیت در حال زوال شده است و وضعیت نوین در تمامی عرصههای حیات شری، به سرعت در حال شکل گیری و استقرار است. نظامهای تعلیم و تربیت نیز طبعاً از تحولات حادث شده در عرصه فناوری بی نصیب نبودهاند و ندای انقلاب آموزشی به مثابه یک ضرورت، فضای نظامهای آموزش و پرورش دنیا را پر کرده است. جلالی و عباسی، کاربرد فناوری اطلاعات در نظامهای آموزش و پرورش دنیا را این گونه جمع بندی کردهاند:
ارتقا افزایش توانایی معلمان در زمینه به کارگیری فناوری اطلاعات
تجهیز مدارس با امکانات و ابزارهای مورد نیاز جهت گسترش فناوری اطلاعات
بهره گیری بهینه از فناوری اطلاعات برای تغییر ساختار آموزش
استفاده از فناوری اطلاعات برای ایجاد فرصتهای یادگیری و تحصیل برای همه افراد جامعه
کاربرد علوم مختلف در تکنولوژی آموزشی
۱– روانشناسی: در تکنولوژی آموزشی به شرایط رشد ذهنی و جسمی افراد توجه شده و با در نظر گرفتن آمادگی انان برای یادگیری در زمینههای مختلف با انتخاب مکاتب مناسب یادگیری (پیوند گرایی، شناخت گرایی، ساخت گرایی و …) مطالب درسی تدوین شده، در اختیار فراگیران قرار میگیرد. ۲- ارتباطات: طراحی پیامهای آموزشی، به مشارکت گرفتن مخاطبان، رفع موانع ارتباطی و …. از جمله موارد ارتباطی میباشد که در علم تکنولوژی آموزشی ازآنها برای ارسال - نفوذ و درک پیامهای آموزشی استفاده میشود. ۳- هنر: فناوری آموزشی با استفاده از خواص حواس در یادگیری (بینایی %۷۵ – شنوایی %۱۳ – بویایی %۳ – لامسه %۶ – چشایی %۳) و نیز تاثیر زیبایی در یادگیری با طراحی صحیح تصاویر از طریق هم آهنگی وتضاد در طرح و هارمونی دررنگ و انتخاب خطوط و زاویه بندی مناسب سعی دارد از طریق حس بینایی به % ۷۵ تاثیر در یادگیری خود را نزدیک نماید. در کل علم تکنولوژی آموزشی قصد دارد از تمامی پدیدههای علمی استفاده کرده تا امرشیرین یادگیری سریعتر اتفاق افتاده و دیر از دست برود. رابطه رشته تکنولوژی آموزشی با سایر رشتههای علوم تربیتی رشته تکنولوژی آموزشی در حال حاضر تنها در امریکا، در بیش از ۱۰۰دانشگاه ودر مقطع دکتری ارائه میشود وبین سالهای ۱۹۷۷-۱۹۹۸تعداد ۲۶۸۹پایان نامه دکتری در این رشته دفاع شده است. حائز اهمیت است که تعیین ارتباط رشته تکنولوژی آموزشی با رشتههای نزدیک میتواند در تبیین قلمرو تاثیر وعملکرد آن موثر باشد.همچنین سطح یادگیری فراگیران رابالا می برد. ماهیت کاربردی این رشته دو نوع ارتباط را باسایر رشتههای درون وبیرون علوم تربیتی برقرار میکند: ۱. ارتباط با رشتههای اصلی:این رشتهها طیف وسیعی از رشتههای علوم انسانی وعلوم تربیتی وفنی ومهندسی را در بر میگیرد که میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد :رشتههای تاثیر گذار، مانند فلسفه، فلسفه تربیتی، روانشناسی، روانشناسی تربیتی ورشتههای تغذیه کننده، مانندالکترونیک، رایانه، ارتباطات، فیزیک و... ارتباط این رشته با رشتههای تاثیر گذار از نظر تاثیر رویکردها، دیدگاههای فلسفی، مبانی معرفت شناسی وروشهای تحقیق آنها بر رشته تکنولوژی آموزشی قابل انکار نیست. رشتههای تغذیه کننده آن دسته از رشتههای علمی هستند که دستاوردهای ابزاری آنها به طور مستقیم در رشته تکنولوپی آموزشی استفاده میشود. پیشرفتهای دو دهه اخیر در علوم رایانه در واقع نقش غیر قابل انکاری در فراهم آوردن زمینه لازم برای اجرایی کردن نظریههای یادگیری سازنده گرا داشته است. به وجود آمدن شبکههای جهانی اطلاعاتی وسرعت وسهولت دستیابی به آنها، باعث شده است که برای مثال امکان عملی اصل (عدم ارائه محتوا به شاگرد وآزادگذاردن او برای جمع آوری اطلاعات) فراهم شود. ۲. ارتباط با رشتههای همجوار:این رشتهها به صورت عرضی یا طولی واز جهت نظری یا اجرایی، با رشته تکنولوژی آموزشی هم سویی وهم پوشی دارند. از جمله میتوان از رشته برنامه ریزی آموزشی به عنوان رشتهای که با تکنولوژی آموزشی گاه نوعی رابطه طولی دارد ورشته برنامه ریزی درسی که علاوه بر رابطه طولی نوعی هم پوشی نیز دارد نام برد. موضوع رشته برنامه ریزی آموزشی تهیه وپیش بینی برنامههای کلان کمی برای توسعه مقاطع آموزش وپرورش وآموزش عالی است. در این رشته، که زیر شاخهای از رشتههای برنامه ریزی کلان اقتصادی است، برنامه ریزان با استفاده از روشهایی مانند تقاضای اجتماعی، روش نیروی انسانی وروش نرخ بازده یا ترکیبی از این روشها، برای پاسخگویی به نیازهای کشور در سطح کلان برنامههای کمی تهیه میکنند. دراین برنامهها، مانند برنامههای توسعه پنج ساله کشور، برنامه ریزان برای هر بخش از اقتصاد (صنعتی یا کشاورزی) نیازهای نیروی انسانی متخصص وآموزش دیده را با توجه به هدفهای توسعه در آن بخش به صورت تعداد افراد در تخصصها مختلف پیش بینی وبودجه، زمان وسایر امکانات لازم را برای تربیت وآموزش این نیروها از محل در آمدها وتواناییهای باقوه کشور بر آورد میکنند. این برنامهها پس از تصویب نهایی در سطح کشور برای اجرا به بخشهای مربوط ابلاغ میشود وسازمان برنامه وبودجه نیز بر حسن اجرا وتخصیص منابع مالی نظارت وسرپرستی میکند. بنابراین در برنامه ریزی آموزشی برنامههای کلان در سطح ملی یا منطقهای، قارهای وجهانی یه وسیله سازمانهای آموزشی جهانی تهیه میشود.
فناوری یا تکنولوژی (به فرانسوی: technologie) شگردها وبه کاربردن ابزارها، دستگاهها، مادهها و فرایندهایی گره گشای دشواریهای انسان است. فناوری فعالیتی انسانی است و از همین رو، از دانش و از مهندسی دیرینه تر است.
این اصطلاح بر مجموعهٔ «دانش» قابل دسترس برای ساختن ملزومات و مصنوعات از هر نوع، برای پرداختن به حرفهها و مهارتهای دستی (به استثنای انجا م کارهای مذهبی، جادویی، نظامی و یا آشپزی) و برای استخراج یا جمع آوری انواع مواد(به استثنای موادی که برای خوراک یا برای مراسم مذهبی یا جادویی مورد استفاده قرار میگیرند)دلالت دارد.

در مورد جوامعی که هم اکنون صنعتی اند یا جوامعی که در حال صنعتی شدن هستند این اصطلاح دلالت دارد بر همه یا بخش منظمی از آن مجموعه «دانش» که مربوط است به:
اصول علمی و اکتشافات
فرایندهای صنعتی موجود و پیشین، منابع نیرو و مواد، و روشهای انتقال و ارتباط، که تصور میشود به تولید یا بهبود کالالها و خدمات مربوط باشند.
مفهوم تکنولوژی به صورت دانشی که به ساختن و بکار بردن ابزار و وسائل مربوط میشود، و دانش استفاده از مواد خام (به استثنای خوراک)
«نظام تکنولوژیک» یعنی «ابزار مادی و مجموعهای از دانش» که «در اختیار افراد سهیم در یک اقتصاد قرار دارد».
کاربرد صنعتی نتایج علم که کار فن شناسان و مهندسان است و «علم» یا «علم محض» اختصاص داده شدهاست.
دلالت دارد بر فعالیت عملی در راه بهبود روشها و وسائل صنعتی قدیمی بدون ارجاع به اصول علمی، یعنی گرایش به «اختراع اشیاء و فرایندهای جدید یا ایجاد بهبود در اشیاء و فرایندهای قدیمی تر.. و شاید اکثر اختراعات فنی و ترقیات بی هیچ نوع کمکی از سوی علم محض صورت گرفتهاست.
دلالت دارد بر مجموعهای از دانش و مهارتی که مبشر اختراعات و ترقیات فنی بوده یا بالقوه قابل استفادهٔ آنها باشد.
واژه فناوری اغلب به نوآوریها و نوابزارهایی اشاره دارد که از اصول و فرایندهای تازه یافتهٔ دانشی بهره میگیرند. از این رو مقولهٔ فناوری ممکن است در بدو مواجهه عجیب جلوه کند. لیکن چنین نیست. حتی نوآوریهای بسیار کهن مانند چرخ هم نمونههایی از فناوری بوده و به شمار میروند. از مصداقهای فناوری نزد قدما فوت کوزهگری بودهاست.
فناوری همان تسلط و تبحر انجام کار است، فناوری توانایی انجام کار در تمامی سطوح و زمینهها است. یعنی طراحی، ساخت، استفاده، تعمیر و نگهداری و تحقیق و توسعه و غیره میباشد.
امروزه بسیاری از فناوریها در نتیجه پژوهش به دست میآیند و پژوهشگاههای فناوری زیادی در سراسر جهان بر پا شدهاست. تکنولوژی به معنای اصلی حداکثر استفاده از کمترین امکانات موجود میباشد. در کتاب مبانی و مدیریت فناوری اطلاعات
آمدهاست:
فناوری یا همان تکنولوژی، که از دو لغت یونانی techne و logia تشکیل شدهاست که اولی به معنی هنر و دومی به معنی علم و دانش است.
فناوری به معنی کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظامیافته برای انجام وظایف علمی است.
فناوری را میتوان کلیهٔ دانشها، فرایندها، ابزارها، روشها و سیستمهای به کار رفته در ساخت محصولات و ارائهٔ خدمات تعریف کرد.
فناوری کاربرد عملی دانش و ابزاری برای کمک به تلاش انسان است.
فناوری نوآورد (cutting-edge) به فناوریای گفته میشود که به تازگی در بازار آمده و قابلیتهای نوین و نوآورانهای ارائه میکند.
یونیدو فناوری را کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم میداند
فرهنگ لاروس، فناوری را مطالعهٔ ابزارها، شیوهها و روشهای مورد انتظار و مورد استفاده در حوزهها گوناگون صنعت میداند.
فناوری مجموعهای از فرایندها، روشها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشینآلات و مهارتهایی است که توسط آنها کالایی ساخته شده و یا خدمتی ارائه میگردد.
فناوری عبارت است از کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم و جهتدار.
علام با مطالعهٔ طبیعت به بررسی رفتارهای طبیعی و فیزیکی پرداخته و به دنبال کشف پدیدهها است و در حالیکه فناوری با به کارگیری ایدهها و دستاوردهای علمی، خدمات و کالای مورد نیاز بشر را ارائه میکند.
فناوری عامل تبدیل منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی به کالا و خدمات است که عناصر متشکله و یا ارکان آن عبارت است از: سختافزار، انسان افزار یا نیروی انسانی متخصص، فناوری متبلور در اسناد و مدارک یا اطلاعات، سازمانها یا نهادافزار
.تکنولوژی یا فناوری به معنای کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظام یافته برای انجام وظایف عملی است. به بیان ساده تر، تکنولوژی کاربرد عملی دانش و ابزاری برای کمک به تلاش انسان است و تأثیر بسزایی بر توسعه جوامع بشری دارد.
فناوری آموزشی
فناوری (تکنولوژی) آموزشی بهکارگیری وسایل و ابزار و استفاده از یافتههای پژوهشی برای ارتقای کیفیت یادگیری و فرایند آموزش و پرورش است. فناوری آموزشی بخشی از علوم تربیتی است.
تعریف فناوری آموزشی از دیدگاههای مختلف
واژه فناوری آموزشی از ریشه یونانی Technologia به معنی برخورد سیستماتیک میآید و فناوری آموزشی به معنای کاربرد دانش برای مقاصد عملی میباشد.
از نظر جی. آر. گاس مدیر مرکز تحقیقات و نوآوریهای آموزشی وابسته به سازمان همکاریهای اقتصادی کشورهای اروپایی فناوری آموزشی عبارت است: طرح سازمان یافته و استقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روشهای نوین ارتباط جمعی و شیوههای جدید تدریس، ابزار و وسایل بصری و سازمانبندی کلاس بهره گیری میکند.
از نظرجیمز براون فناوری آموزشی عبارت است از طراحی منظم سیستماتیک، اجرا و ارزشیابی با استفاده از علومی چون ارتباطات وهنر و روانشناسی بخصوص مکاتب روانشناسی.
نگاه جیمز براون با توجه به تعریف سیستماتیک از ارزش ویژهای برخوردار است زیرا توجه به عملکردسیستم باعث میشود همواره یادگیری و یاددهی در غالب یک درون داد چرخه سیستم و برون داد مورد نظر و ارزیابی قرار گیرد. از این طریق میتوان مرحله به مرحله آموزش و یادگیری را مورد نظرو دقت قرار داد و معایب ومحاسن سیستم آموزش را مشخص نموده و نقاط قوت آن حفظ نموده و تکامل بخشید و نقاط ضعف آن را از بین برد تا سیستم به صورت بهینه کارخودراتداوم بخشد
حسین زنگنه (۱۳۹۰) نیز در کتاب مبانی نظری تکنولوژی آموزشی خود، آن را بکارگیری نظامند سخت افزارها و نرمافزارها در راستای حل مساله یادگیری می داند. از نظر او فناوری آموزشی دارای دو بعد سخت افزار و نرمافزار بوده که هدفش حل مساله یادگیری است مانند کبوتری که از دو بال خود برای پرواز استفاده میکند. آخرین تعریفی که از فناوری آموزشی موجود است توسط انجمن ارتباطات و فناوری آموزشی فناوری آموزشی در سال ۲۰۰۴ صورت گرفته است که عبارتند از، مطالعه و عمل اخلاقی از طریق ایجاد، کاربرد و مدیریت منابع و فرایندهای فناورانهٔ مناسب به منظور تسهیل یادگیری و بهسازی عملکرد افراد فناوری آموزشی درسال ۱۹۶۹به صورت جدی به حوزه فعالیتهای آموزشی وپرورشی واردشد.
درآغازقرن بیستم باورودفناوری به مدارس نیازبه افرادی که توانایی به کارگیری وتعمیرابزارهای مورداستفاده درآموزش راداشته باشنداحساس شد. این افرادباشناختی که ازفرایندآموزش وابزارهای آموزشی داشتند معلمان رادرانتخاب رسانهها یاری میکردند. برای تکنولوژی تعاریف مختلفی وجود دارد که ناشی از نظرات متنوع در این عرصه است. هرکدام از این تعاریف میتوانند درست باشد فناوری فناوری اطلاعات و ارتباطات آن چنان پتانسیل حضور در عرصههای گوناگون حیات بشری دارد که بی تردید میتوان آن را یک تمدن جدید با ظهور یک موج تمدنی جدید دانست. به کار گیری فزاینده اصطلاحات و تعابیری همچون: تمدن پساصنعتی، جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دانش در مقام توصیف ویژگیهای بارز عصر حاضر، کواه این مدعا است. آن گونه که از یک تمدن انتظار میرود: تفکرات، تصورات و شیوههای جدید و جایگزین در عرصههای علمی، صنعتی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی به تدریج جایگزین وضعیت در حال زوال شده است و وضعیت نوین در تمامی عرصههای حیات شری، به سرعت در حال شکل گیری و استقرار است. نظامهای تعلیم و تربیت نیز طبعاً از تحولات حادث شده در عرصه فناوری بی نصیب نبودهاند و ندای انقلاب آموزشی به مثابه یک ضرورت، فضای نظامهای آموزش و پرورش دنیا را پر کرده است. جلالی و عباسی، کاربرد فناوری اطلاعات در نظامهای آموزش و پرورش دنیا را این گونه جمع بندی کردهاند:
ارتقا افزایش توانایی معلمان در زمینه به کارگیری فناوری اطلاعات
تجهیز مدارس با امکانات و ابزارهای مورد نیاز جهت گسترش فناوری اطلاعات
بهره گیری بهینه از فناوری اطلاعات برای تغییر ساختار آموزش
استفاده از فناوری اطلاعات برای ایجاد فرصتهای یادگیری و تحصیل برای همه افراد جامعه
کاربرد علوم مختلف در تکنولوژی آموزشی
۱– روانشناسی: در تکنولوژی آموزشی به شرایط رشد ذهنی و جسمی افراد توجه شده و با در نظر گرفتن آمادگی انان برای یادگیری در زمینههای مختلف با انتخاب مکاتب مناسب یادگیری (پیوند گرایی، شناخت گرایی، ساخت گرایی و …) مطالب درسی تدوین شده، در اختیار فراگیران قرار میگیرد. ۲- ارتباطات: طراحی پیامهای آموزشی، به مشارکت گرفتن مخاطبان، رفع موانع ارتباطی و …. از جمله موارد ارتباطی میباشد که در علم تکنولوژی آموزشی ازآنها برای ارسال - نفوذ و درک پیامهای آموزشی استفاده میشود. ۳- هنر: فناوری آموزشی با استفاده از خواص حواس در یادگیری (بینایی %۷۵ – شنوایی %۱۳ – بویایی %۳ – لامسه %۶ – چشایی %۳) و نیز تاثیر زیبایی در یادگیری با طراحی صحیح تصاویر از طریق هم آهنگی وتضاد در طرح و هارمونی دررنگ و انتخاب خطوط و زاویه بندی مناسب سعی دارد از طریق حس بینایی به % ۷۵ تاثیر در یادگیری خود را نزدیک نماید. در کل علم تکنولوژی آموزشی قصد دارد از تمامی پدیدههای علمی استفاده کرده تا امرشیرین یادگیری سریعتر اتفاق افتاده و دیر از دست برود. رابطه رشته تکنولوژی آموزشی با سایر رشتههای علوم تربیتی رشته تکنولوژی آموزشی در حال حاضر تنها در امریکا، در بیش از ۱۰۰دانشگاه ودر مقطع دکتری ارائه میشود وبین سالهای ۱۹۷۷-۱۹۹۸تعداد ۲۶۸۹پایان نامه دکتری در این رشته دفاع شده است. حائز اهمیت است که تعیین ارتباط رشته تکنولوژی آموزشی با رشتههای نزدیک میتواند در تبیین قلمرو تاثیر وعملکرد آن موثر باشد.همچنین سطح یادگیری فراگیران رابالا می برد. ماهیت کاربردی این رشته دو نوع ارتباط را باسایر رشتههای درون وبیرون علوم تربیتی برقرار میکند: ۱. ارتباط با رشتههای اصلی:این رشتهها طیف وسیعی از رشتههای علوم انسانی وعلوم تربیتی وفنی ومهندسی را در بر میگیرد که میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد :رشتههای تاثیر گذار، مانند فلسفه، فلسفه تربیتی، روانشناسی، روانشناسی تربیتی ورشتههای تغذیه کننده، مانندالکترونیک، رایانه، ارتباطات، فیزیک و... ارتباط این رشته با رشتههای تاثیر گذار از نظر تاثیر رویکردها، دیدگاههای فلسفی، مبانی معرفت شناسی وروشهای تحقیق آنها بر رشته تکنولوژی آموزشی قابل انکار نیست. رشتههای تغذیه کننده آن دسته از رشتههای علمی هستند که دستاوردهای ابزاری آنها به طور مستقیم در رشته تکنولوپی آموزشی استفاده میشود. پیشرفتهای دو دهه اخیر در علوم رایانه در واقع نقش غیر قابل انکاری در فراهم آوردن زمینه لازم برای اجرایی کردن نظریههای یادگیری سازنده گرا داشته است. به وجود آمدن شبکههای جهانی اطلاعاتی وسرعت وسهولت دستیابی به آنها، باعث شده است که برای مثال امکان عملی اصل (عدم ارائه محتوا به شاگرد وآزادگذاردن او برای جمع آوری اطلاعات) فراهم شود. ۲. ارتباط با رشتههای همجوار:این رشتهها به صورت عرضی یا طولی واز جهت نظری یا اجرایی، با رشته تکنولوژی آموزشی هم سویی وهم پوشی دارند. از جمله میتوان از رشته برنامه ریزی آموزشی به عنوان رشتهای که با تکنولوژی آموزشی گاه نوعی رابطه طولی دارد ورشته برنامه ریزی درسی که علاوه بر رابطه طولی نوعی هم پوشی نیز دارد نام برد. موضوع رشته برنامه ریزی آموزشی تهیه وپیش بینی برنامههای کلان کمی برای توسعه مقاطع آموزش وپرورش وآموزش عالی است. در این رشته، که زیر شاخهای از رشتههای برنامه ریزی کلان اقتصادی است، برنامه ریزان با استفاده از روشهایی مانند تقاضای اجتماعی، روش نیروی انسانی وروش نرخ بازده یا ترکیبی از این روشها، برای پاسخگویی به نیازهای کشور در سطح کلان برنامههای کمی تهیه میکنند. دراین برنامهها، مانند برنامههای توسعه پنج ساله کشور، برنامه ریزان برای هر بخش از اقتصاد (صنعتی یا کشاورزی) نیازهای نیروی انسانی متخصص وآموزش دیده را با توجه به هدفهای توسعه در آن بخش به صورت تعداد افراد در تخصصها مختلف پیش بینی وبودجه، زمان وسایر امکانات لازم را برای تربیت وآموزش این نیروها از محل در آمدها وتواناییهای باقوه کشور بر آورد میکنند. این برنامهها پس از تصویب نهایی در سطح کشور برای اجرا به بخشهای مربوط ابلاغ میشود وسازمان برنامه وبودجه نیز بر حسن اجرا وتخصیص منابع مالی نظارت وسرپرستی میکند. بنابراین در برنامه ریزی آموزشی برنامههای کلان در سطح ملی یا منطقهای، قارهای وجهانی یه وسیله سازمانهای آموزشی جهانی تهیه میشود.
ساعت : 8:40 pm | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی